غیر ممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی:
ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کننهمه تونم 20 بشین
یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن!!
پیرمرد تنها در اویوها زندگی میکرد.
او میخواست مزرعه ی سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار سختی بود و تنها پسرش که میتوانست به به او کمک کند در زندان بود.
پیرمرد نامه ای به پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم.من نمیخواهم این مزرعه را از دست بدهم چون مادرت این مزرعه را خیلی دوست داشت . برای کار در مزرعه دیگر خیلی پیر شده ام . اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد چون تو مزرعه را برای من شخم می زدی.