دختر بچه روستایی که دو سال پیش از حمله گرگ نجات یافته بود باز گرفتار یک گرگ گرسنه شده و به کام مرگ فرو رفت.
به گزارش ایران انگار, اجل این دخترک رسیده بود و سرنوشتش باید با چنگالهای تیز گرگ رقم میخورد.
مهسا
دخترک روستای قزل کند علیا در بیجار وقتی در حیاط خانه بازی میکرد
نمیدانست که آخرین باری است که توپ صورتیاش را به هوا پرتاب میکند.
مهسا
کوچولو گرسنه بود مادرش که در حیاط ظرف میشست برای آوردن خوراکی به داخل
خانه رفت و وقتی بیرون آمد لقمهای که برای مهسا گرفته بود از دستش به زمین
افتاد. لباس خونآلود دخترک جلوی در خانه روی زمین افتاده بود. به یاد دو
سال پیش افتاد که گرگی به مهسا کوچولو حمله کرده بود و اگر روستاییها
نبودند دخترک را از دست میداد. آن روز وقتی مهسا را در آغوش گرفت چقدر
خوشحال بود و شب تا ساعتها به چهره دخترک خیره شده و لالایی میخواند.
انگار روزگار بازی دردناکی برای این مادر داشت و مهسا دو سال مهمانش ماند تا در سرنوشت مشابهی طعمه گرگ گرسنه شد.
اجیه خانم آفاق نصیری؛ مادر شهید محمد محمدنژاد فریدونکناری گفت «تصمیم
گرفتم با دستانم پسرم را غسل دهم. موضوع را با مسئولین در میان گذاشتم.
گفتند: شهید که در خط مقدم و حمله به شهادت رسیده غسل ندارد. گفتم: دوست
دارم این کار را انجام دهم. به من اجازه دادند پسرم را غسل کنم...»