عکس های خفن و با حال

مطالب جدید و خفن با حال

عکس های خفن و با حال

مطالب جدید و خفن با حال

دکتر شریعتی ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﭙﺎ

ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺑﺎ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻠﯽ ﯾﮏ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺴﻠﺸﻮﻥ ﻣﻨﻘﺮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
( دکتر شریعتی ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﭙﺎ )

خرید سمعک برای پدر بزرگ

امروز رفتیم سمعک واسه پدربزرگم بخریم فروشنده میگه:

 همه جورشو داریم از هزار تومنی تا یک میلیون تومنی. 
میگم: هزارتومنی اش چطوری کار می کنه؟
 فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!!!

داستان من و بابام و موبایلم

حتما تا حالا براتون اتفاق افتاده ای روزگار هی .... 


بابام: بده موبایلتو ببینم !!!
من: بابا یه لحظه وایسا رمزشو بزنم!

Delete SMS
Delete Video
Delete picture
Delete music
Delete private
Delete number
FORMAT MeMoRy CARD
من: بیا بابا من چیزی ندارم که ازتون مخفی کنم!
بابام: نه میدونم، من فقط میخواستم ساعتو ببینم!
من 

یکی از جملات شنیدی دوران مدرسه

غیر ممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی:


 


ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کننهمه تونم 20 بشین


 یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن!!

اس ام اس جدید ایرانسل

اس ام اس جدید ایرانسل:

مشترک گرامی

بخدا اگر بفهمم رفتی رایتل خریدی باهات کات میکنم

۱ بار با همراه اول بهم خیانت کردی

بسه دیگه

تحملشو ندارم!

دوران بچگی

یادمه یه بار با پسر عموم قایم موشک بازی میکردم. اون رفت قایم شد.من خواستم برم دنبالش دیدم مامان شربت درست کرده. جاتون خالی شربتو خوردم. شبکه دو داشت برنامه گجتو نشون میداد. اونو هم دیدم.خلاصه نزدیک ناهار مامانم گفت حامد کو؟
پیداش کردیم طفلک زیر تخت اتاقم خوابش برده بود

معتاد اجباری

یک روزی با رفیقا ۴نفری رفته بودیم پارک...هوا هم شدیدا سرد بود...گفتیم بریم نمازخونه پارک یکم گرم شیم...داشتیم میرفتیم تو که یکی از رفیقا گوشیش زنگ خورد رفت فک بزنه...سه نفری رفتیم تو دیدیم یه مراسمی بوده دارن وسایلارو جمع میکنن...بعد فهمیدیم مراسم ترک اعتیاد بوده...جا بخاری داشتیم گرم میکردیم که اقایی اومد روبوسی کرد و گفت واقا خوشحالم میبینم به این جلسه اومدین...شماها تازه جوونید و از الان راه خودتونو پیدا کردین...افرین...افرین...گفت خوبه ادم تو جوونی ترک کنه...نه وقتی زن و بچه داره....بعد گفت خودتون سه نفرین...رفیقم برداشت گفت نه یکی دیگه بیرون مونده هرچی گفتیم نیومد ترک کنه...از خنده درخت گاز میزدیم...البته وقتی بیرون رفتیم